English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 201 (5505 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
bell's bund U دیوار هدایت کننده اب
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
marshaller U هدایت کننده به محل تجمع جمع اوری کننده یکان
partition wall U دیوار میانی دیوار وسط دیوار بین دو فضا
directors U هدایت کننده
director U هدایت کننده
baffles U دیوار ارام کننده
baffled U دیوار ارام کننده
baffling U دیوار ارام کننده
baffle U دیوار ارام کننده
abamurus U [مستحک کننده دیوار]
dredging ladder U هدایت کننده سطل
ballistic director U هدایت کننده بالیستیکی
directors U هدایت کننده اتش
conducting staff U ستاد هدایت کننده
director U هدایت کننده اتش
channelising island U سکوی هدایت کننده
guideway U شیار هدایت کننده
directing staff U ستاد هدایت کننده
ortho director U هدایت کننده به موقعیت ارتو
meta director U هدایت کننده به موقعیت متا
para director U هدایت کننده به موقعیت پارا
ortho para director U هدایت کننده به موقعیتعای ارتو- پارا
diastereotopic group U گروه هدایت کننده به موقعیتهای ارتو پارا
armstrong U سیستم عمل کننده فرامین موشک هدایت شونده
coaxing U کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coaxes U کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coaxed U کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
co axial cable U کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
coax U کابلی که یک هسته مرکزی دارد و یک لایه محافظه و یک هدایت کننده دو جداره
guidance U هدایت کردن وسیله یا هواپیمامنطقه پوشش سیستم هدایت هواپیما منطقه زیر پوشش سیستم هدایت
guidance U هدایت کردن سیستم هدایت هدایت
counter fert U دیوار یا تیری که برای محافظت و استحکام در پشت دیوار ساخته میشود
murage U مالیاتی که بابت دیوار کشی شهری یا تعمیر دیوار ان بگیرند
terminal guidance U هدایت موشک در مراحل اخرمسیر هدایت هواپیما ازفرودگاه یا به فرودگاه
homing guidance U هدایت هواپیما یا موشک بااستفاده از امواج رادار هدایت الکترونیکی
maces U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
fighter direction U هدایت کردن هواپیماهای شکاری هدایت جنگنده ها ازروی ناو
mace U نوعی موشک هدایت شونده که با انرژی جنبشی هدایت میشود
beamrider U موشک هدایت شوندهای که به وسیله اشعه رادار هدایت میشود
cylinder baffles U صفحات نازک قلزی برای هدایت هوا از میان تیغههای خنک کننده و جذب حداکثر گرمای ممکن از جدارسیلندر
common wall U دیوار تقسیم دیوار جلوگیری از اتش سوزی
gyro repeater U تکرار کننده سمت ژیروسکوپی ناو تکرار کننده سمت هدایت نجومی ناو
inertial guidance U سیستم هدایت داخلی موشک هدایت خودکار
stellar guidance U سیستم هدایت نجومی موشکهای هدایت شونده
rocketeer U هدایت کننده پرتابه یا موشک دانشمند پرتابه شناس
plane director U نفر هدایت کننده هواپیما هادی هواپیما
retaining wall U دیوار نگهبان دیوار محافظ
conductance U ضریب هدایت قدرت هدایت
gyro pilot U سیستم هدایت خودکار ناو هدایت ژیروسکوپی ناو هدایت نجومی خودکار ناو
celestial guidance U سیستم هدایت نجومی موشک هدایت موشک یا قمرمصنوعی با استفاده از صورفلکی
adjacent U نزدیک دیوار به دیوار
corrector U جبرانگر تعدیل کننده تصحیح کننده تنظیم کننده
azimuth guidance U هدایت هواپیما از نظر سمتی هدایت سمتی هواپیما
coping U سر دیوار
bulkhead U دیوار
bulkheads U دیوار
partitions U دیوار
wall U دیوار
partition U دیوار
fences U دیوار
enclosure wall U دیوار بر
wellhead U سر دیوار
bulwarks U دیوار
face wall U دیوار بر
cope U سر دیوار
counter-scrap U دیوار
wall-to-wall U از دیوار به دیوار
walls have ears U دیوار
bulwark U دیوار
alignment frontage U بر دیوار
fence U دیوار
walls U دیوار
f. with the woll U دیوار
curtains U دیوار
steerage U هدایت
direction U هدایت
leads U هدایت
navigators U هدایت گر
lead U هدایت
conduction U هدایت
guidance U هدایت
total conductivity U هدایت کل
leading U هدایت
conductance U هدایت
navigator U هدایت گر
transduction U هدایت
cavity wall U دیوار دو جداره
cavity wall U دیوار صندوقهای
cavity walls U دیوار صندوقهای
partition wall U دیوار تیغه
cranny U شکاف دیوار
embankments U دیوار خاکی
one brick wall U دیوار یک اجره
clay wall U دیوار چینه
sea dike U دیوار ساحلی
embankment U دیوار خاکی
cobwall U دیوار کاهگلی
gravity wall U دیوار وزنی
guide bank U دیوار هادی سد
retaining wall U دیوار ضامن
niche U تو رفتگی در دیوار
niches U تو رفتگی در دیوار
weephole U راه اب در دیوار
outwall U دیوار بیرونی
coping U قرنیس دیوار
partitions U دیوار تیغه
partition U دیوار تیغه
an interstice in a wall U ترک در دیوار
counterfort U دیوار تکیه
quay U دیوار ساحلی
enclosure U دیوار حصارکشی
enclosures U دیوار حصارکشی
abutment U دیوار پشتیبان
common wall U دیوار مشترک
mural U دیوار نما
cavity walls U دیوار دو جداره
weephole U ابرو دیوار
murals U دیوار نما
retaining wall U دیوار حائل
counterfort U دیوار تقویتی
panel wall U اگین دیوار
quays U دیوار ساحلی
party wall U دیوار مشترک
spine wall U دیوار اساسی
conservative wall U دیوار باغچه
dwarf wall U دیوار نیمه
sonic booms U دیوار صوتی
hollow walls U دیوار دو جداره
lie-by U تو رفتگی دیوار
load-bearing U دیوار باربر
sonic boom U دیوار صوتی
front wall U دیوار جلو
tow brick wall U دیوار دو اجری
tow brick wall U دیوار دواجره
the pictures on the wall U ی روی دیوار
petard U بمب دیوار کن
gable wall U دیوار سنتوری
load bearing wall U دیوار باربر
load bearing wall U دیوار حمال
sleeper wall U دیوار کرسی
allering U کنگره دیوار
interior wall U دیوار داخلی
bearing wall U دیوار بارگیر
inwall U دیوار گرفتن
bay U فرورفتگی دیوار
party walls U دیوار مشترک
batter of wall U میل دیوار
thickness of a wall U کلفتی دیوار
thickness of a wall U ضخامت دیوار
bailey U دیوار بیرونی
cordons U سرپوش دیوار
quay wall U دیوار بارانداز
cordon U سرپوش دیوار
key wall U دیوار اب بند
batter of a wall U میل دیوار
dike U دیوار مانع
batter of a wall U شیب دیوار
bearing wall U دیوار باربر
sidewall U دیوار پهلویی
septate U دیوار دار
wall paint U رنگ دیوار
non bearing wall U دیوار تیغه
curtain wall U دیوار پردهای
wall insulator U عایق دیوار
mason up U ساختن دیوار
wall opening U روزنه دیوار
vallation U دیوار خاکی
wall lining U اندود دیوار
rear wall U دیوار پشت
wall lining U پوشش دیوار
cross wall U دیوار همبر
posters U دیوار کوب
load-bearing wall U دیوار حمال
decorated wall U دیوار تزیینی
side wall U دیوار پهلویی
render a wall U استرکشی دیوار
gable wall U دیوار لچکی
cut off U دیوار اببند
shear wall U دیوار برشی
non load bearing wall U دیوار تیغه
seawall U دیوار یا سد دریایی
outer wall U دیوار خارجی
poster U دیوار کوب
cut off wall U دیوار جداکننده
navigates U هدایت کردن
navigating U هدایت کردن
conduction U هدایت تنظیم
conduction U هدایت گرم
conduct of fire U هدایت تیراندازی
navigate U هدایت کردن
conductance U میزان هدایت
conductive U قابل هدایت
guides U هدایت کردن
superconductivity U فوق هدایت
navigated U هدایت کردن
conned U هدایت کردن
conduction velocity U سرعت هدایت
conning U هدایت کردن
conning tower U برج هدایت
cons U هدایت کردن
guide U هدایت کردن
Recent search history Forum search
2Some of my translations are missing !
1ایا با رنگپاش خرطومی می شود دیوار را رنگ کرد
1WHAT IS THE MEANING OF HANANEH
1confinement factor
1معنی lead lag compensator
4express, overexpression
1تاندانسیو
1پرو سویت یعنی چه؟ در مقاله ای از آل احمد آمده درباره صادق هدایت
1The generator is maintaining its terminal voltage at 1.0 p.u. under voltage regulator action.
2پن مرطوب کننده
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com